براتون چن تا اس ام اس غمگین اوردم با موضوع سیگار.خیلی قشنگن:
بعــضی ها درد می کشند !
بعضی ها سیگار !
من سیــگار را با درد می کشم …
.
.
.
پرسـیـد : چــرا اینــقدر سیگار ؟
گفــتم : اولین بار توی مه دیده بودمش …
.
.
.
هــر از گاهــی برای آروم شدن باید بغض کرد ،
یه گوشه نشست و بلند بلند “ســـیگار” کشید …
.
.
.
تو کــنار می کشی … مــن “سیگار” …
.
.
.
باشی یا نبـــاشی زندگی میگــذرد !
اگــــــــــــــر باشی با ” تو”
اگر نبــاشی با ” سیگار “
.
.
.
“سیگار” هم نشدیم که ترکــــ کـــردنمون ســخت باشه …
.
.
.
مرا به تـــختم ببندید و “سیگـــار” ی برایــم روشن کنید و تنهایــم بگذارید …
هرچقدرهم نالیــدم و فریــاد زدم به سراغــم نیایــید …
مـــن دارم او را تــرک میکنم …
.
.
.
وای از نیـمه شبی که بیدار شوم ،
تو را بخواهم و تو نباشی !
و پاکت سیگارم هم خالی باشد …
.
.
.
به کبریت نیازی نیست …
“سـیگار” را بر لبم می گذارم و به دردهایم فکر میکنم ،
خودش آتش می گیرد …
.
.
.
وقتی تـــو نـیستی هیــچ دری به رویــم باز نــیست ،
جز در پاکــت “سیگار” …
.
.
.
حــس اون “سیگار” بدبختی رو دارم کــه همه جا حرف از ترک کردن اونه …
.
.
.
عــادت نــدارم “ســیگارم” را بــا آتــش دیـــگران روشن کنم …
دلـــم بـا آتش دیـــگران سوخـت برایم کافی بود …
.
.
.
گاهی دوستـــــ دارم بدون پک زدن فقط بنشینم …
نگاه کنم که “سیـــگارم” چگونه میسوزد …
شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من ؛
شاید آخــر قانع شدم …
.
.
.
دوسـتی گفت :
به آتش میکشـی پــولت را بــرای سیگار ؟؟؟
گفتم : پولم ؟؟؟
من خودم را به آتش کشیده ام برای او …
.
.
.
شبی گفتم به سیگارم که از جانم چه می خواهی ؟
نوشت با خط دود خود به دردت میخورم گاهی
تو بر من مینهی آتش که درد خود کنی تسکین
من بیچاره میسوزم تو از حالم چه میدانی ؟
.
.
.
“سیگار” عشــق نیســت … آخــرین پناه عاشق اسـت …
.
.
.
مــن به پــای عشــق تو سوختم و تنها “سیگار” بود که برای پر کردن جایت به پای من می سوخت …
این را بدان تو نیز روزی خواهی سوخت …
درست مثل من و سیگارم …
.
.
.
نخــی سیگار ،
پکی عمــــــــیق ،
لبخند تو رووی دیوار ،
دود می شویم همه با هم امشب …